جدول جو
جدول جو

معنی رخت کوب - جستجوی لغت در جدول جو

رخت کوب
(رَ)
چوب گازری. بیزر. (یادداشت مؤلف). چوبی که گازر با آن لباسها را می کوبد و می شوید
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
کسی که کوشش بسیار کند، سخت کوشنده، بسیار کوشا
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
کوربخت. که بخت خوب ندارد. شوم بخت. بداختر. بدبخت. زن که شوی خوب نداشته باشد. (از یادداشت های لغتنامه).
- بخت کور شدن، کوربخت شدن. بدبخت گشتن. شوم بخت شدن:
نه هر کز پی شیر شد خورد گور
بسا کس که از شیر شد بخت کور.
اسدی
لغت نامه دهخدا
(تَ زَ دَ / دِ)
رخت شو. مخفف رخت شوینده. کسی است که لباس و هر پارچه را می شوید. (فرهنگ نظام). گازر. آنکه به مزد جامۀ کسان شوید. رجوع به رختشور شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
کوبش دو کف دست بهم. ضرب دو کف دست بهم. بهم کوبیدگی دو کف دست، ضربت دست:
گر باد خیزد ای عجب از دست کوفتن
از دست کوب خصم مرا باد سرد خاست.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(اَ)
کوبندۀ راه، که راه را بکوبد، که راه را تسطیح کند، که راه را هموار سازد، جاده کوب، جاده صاف کن، و آن برماشینهای خاص با وزن بسیار سنگین اطلاق میشود که در تسطیح و کوبیدن راهها بکار برند، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(نُ زَ دَ / دِ)
ساعی. کوشا. بسیار کوشنده. جاهد:
سخت کوش است به پرهیز و بزهد
تو مر او را بجوانی منگر.
فرخی.
بزاد این سفرت سخت کوش باید بود
که این سفر سوی دارالسلام باید کرد.
ناصرخسرو.
سخت کوش است آه خاقانی
مگر این چرخ را بفرساید.
خاقانی.
چه باید درین آتش هفت جوش
بصید کبابی شدن سخت کوش.
نظامی.
زآتش انگیز آن شرارۀ گرم
شد دل سخت کوش نعمان نرم.
نظامی.
ازین آتشین خانه سخت جوش
کسی جان برد کو بود سخت کوش.
نظامی.
، سخت بهم افتاده. سخت جنگنده:
دو لشکر بیک جا شده سخت کوش
بگردون درافتاده بانگ و خروش.
فردوسی.
، سخت گیر:
اگر چرخ با من بود سخت کوش
بگرز گرانش بمالم دو گوش.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(تَ تَ / تِ)
که با تخته ساخته شده باشد، چون سقفی یا کف اطاقی: بیشتر سقف اطاقهای گیلان و مازندران را تخته کوب کنند
لغت نامه دهخدا
(تَ خوَر / خُر دَ / دِ)
لهجۀ عامیانۀ رخت شو و رختشوی. مرد و یا زنی که جامه می شوید. (ناظم الاطباء). جامه شوی. آنکه به مزد جامۀ کسان شوید. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
بسیار کوشا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لنت کوب
تصویر لنت کوب
آنکه لنت کوبد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رخت خواب
تصویر رخت خواب
وسایل خواب بستر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
بسیار کوشا، پرسعی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
المجتهد
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
Hardworking
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
travailleur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
працьовитий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
ขยัน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
трудолюбивый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
fleißig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
محنتی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
পরিশ্রমী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
çalışkan
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
mchapakazi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
pracowity
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
勤勉な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
חרוץ
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
근면한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
pekerja keras
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
hardwerkend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
trabajador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
laborioso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
trabalhador
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
勤奋的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
मेहनती
دیکشنری فارسی به هندی